مجسمه هرکول در نزدیکی بنای بیستون کرمانشاه به دوران اشکانیان و سلوکیان تعلق دارد و جزو معدود آثار باقی‌مانده از این دوره‌های تاریخی است. این مجسمه در حین عملیاتی عمرانی در سال ۱۳۳۷ کشف شده است. مجسمه هرکول یکی از جاهای دیدنی کرمانشاه محسوب می‌شود که هر ساله گردشگران زیادی را به خود جذب می‌کند. متاسفانه بخشی‌هایی از این اثر تاریخی در حین عملیات عمرانی آسیب دیده است. مجسمه هرکول جزو آثار به ثبت رسیده در یونسکو است و در فهرست آثار ملی ایران قرار دارد.

مجسمه هرکول در یک اتفاق تصادفی در دهه ۱۳۳۰ کشف شد؛ زمانی که شرکت شوسه در حال احداث جاده کرمانشاه به همدان بود. این جاده بر طبق برنامه‌ریزی‌ها باید از کنار مجموعه تاریخی بیستون عبور می‌کرد. در سال ۱۳۳۵ زمانی که کارگران مشغول پاک‌سازی جداره کوه و صاف کردن بخشی از دامنه آن برای احداث جاده بودند، سرکارگر پروژه، «علی سلمانی»، متوجه درگیر بودن چنگک‌های بلدوزر با یک جسم سخت می‌شود.

بولدوزر با تذکر سرکارگر خاموش می‌شود. با تلاش باقی کارگران تکه‌های سنگ از روی مجسمه برداشته می‌شود و پیکره هرکول پدیدار می‌شود. متاسفانه در آن سال‌ها هنوز میراث فرهنگی جایگاه قدرتمندی نداشت و پیگیری و تلاش‌های بسیاری برای توقف پروژه احداث جاده صورت گرفت؛ تا هم اکتشافات بیشتری صورت بگیرد، هم مسیر جاده از مجموعه تاریخی بیستون فاصله بگیرد و منحرف شود.

متاسفانه در اولین برخورد بلدوزر بخشی از ریش مجمسه هرکول از چانه آن کنده شد و در حین خاک‌برداری به دست‌های مجسمه و جام در دستان آن نیز آسیب رسید. بخشی از ریش مجسمه در همان زمان با جستجوی بسیار بین سنگ‌ریزه‌ها پیدا شد. برخی می‌گویند سر مجسه که به‌دلیل برخورد بلدوزر  از پیکره جدا شده بود با فاصله چند روز کشف شد. درمجموع، خاک‌برداری و اکتشاف کامل مجسمه هرکول ۱۲ روز کامل زمان برد.

نام رومی هرکول (Hercules)، «هراکلس» در معنای «شکوه هرا» است. هراکلس یکی از قهرمانان اسطوره‌ای یونان و روم باستان، فرزند خدایان یونان زئوس و آلکمنه است. برخی مجسمه هرکول بیستون را به این شخصیت اسطوره‌ای و شکست‌ناپذیر یونان و روم و برخی دیگر او را به «ورثرغنه» خدای جنگاوری ایران باستان نسبت داده‌اند.

افسانه هرکول در یونان، افسانه‌ای پر فراز و نشیب و طولانی است. زئوس سوگند خورده بود فرزندی شکست‌ناپذیر و فناناپذیر برای خدایان به دنیا خواهد آورد. او برای این اتفاق آلکمنه، همسر آمفیتروئون را انتخاب کرد. زئوس با ترفندی در شبی که آمفیتروئون در نبرد بود، خود را شبیه به او کرد و با همسرش هم‌بستر شد. در همان شب آمفیتروئون نیز با آلکمنه هم‌بستر شد.

هرکول متولد شد و با حمایت آتنا الهه عقل و خرد به آغوش هرا دست پیدا کرد. هرا او را نشناخت و از روی ترحم او را در میان سینه‌های خود قرار داد. هرکول با نوشیدن شیر او قدرتی مافوق طبیعی به‌دست آورد و اندکی بعد آتنا او را به آغوش مادرش بازگرداند. هرکول در آغوش آلکمنه و آمفیتروئون پرورش یافت. آمفیتروئون که در گفت‌وگویی با تیرزیاس پیشگو از آینده قدرتمند هرکول با خبر شده بود، او را زیر نظر اساتید مختلف به آموزش‌های متعددی همچون کمانداری، شمشیرزنی و کشتی گرفتن گماشت.

هرکول علاوه بر آموزش زیر نظر اساتید مختلف از هرکدام از خدایان ابزاری برای نبرد دریافت کرد؛ هرمس به او شمشیر، آپولو تیر و کمان، هفائستوس زره سینه و آتنا به او جامه‌ای داد. در نتیجه آن شب دو فرزند دو قلو، یکی هرکول فرزند زئوس و دیگری ایفیکلس متولد شدند. زئوس سوگند خورد هرکول، نوه پرسئوس روزی بر سراسر یونان حکمرانی خواهد کرد؛ اما همسر او، هرا، با حسادت توانست همراهی ایلی‌ثیا، الهه وضع حمل، را جلب کند و با کمک او وضع حمل هرکول را به عقب و تولد یکی دیگر از نوادگان پرسئوس، ائوروستئوس را به جلو بیندازد؛ به این ترتیب ائوروستئوس پادشاه یونان شد.

هرا که دشمن اصلی هرکول از آغاز تولد بود، با ترفندهایی موفق شد تا از او دیوانه‌ای بسازد. او در جنونی افسارگسیخته در ذهن خود به حیوانات خیالی تیراندازی می‌کرد. هرکول به برادرزاده‌اش یولائوس حمله‌ای ناموفق داشت؛ اما در نهایت همسر او، مگارا و سه فرزندش از جنون رهایی نیافتند و به‌دست او کشته شدند. هرکول پس از کشتن همسر و فرزندانش به نزد پیشگوی آپولو رفت و از او راهنمایی خواست. پیشگو آپولو راه رهایی و بازگشت او را ۱۲ سال خدمت به پادشاه سرزمین موکنای معرفی کرد.

هرکول به آن سرزمین رفت و پادشاه موکنای برای پسر زئوس ۱۲ مرحله مبارزه طراحی کرد که پس از سربلند بیرون آمدن از این مراحل به انسانی آزاد بدل شود. هرکول در تمامی این مراحل در عین حال که از حمایت آتنا بهره‌مند بود، از تنفر هرا بی‌نصیب نماند که به فرزندان زئوس از زنان دیگر حسادت می‌ورزید.

اولین مبارزه‌ای که در آن قدرت هرکول محک زده شد، مبارزه او با شیری در کوه‌های کیثارون بود که منجر به نابودی گله‌های آمفیتروئون شده بود. او آن شیر را کشت و بسیاری بر این باور هستند که آنچه بر تن دارد از پوست همان شیر است. در زمان نبرد هرکول، جنگی میان تبس و  اورکمنوس‌ها در گرفت که  آمفیتروئون نیز درگیر آن بود. هرکول به جنگ پیوست و دلاوری‌های زیادی از خود نشان داد که به واسطه آن آتنا تا همیشه متحد و همراه او شد؛ اما آمفیتروئون در این جنگ کشته شد و کاری از او و آتنا ساخته نبود.

مبارزه هرکول شامل ۱۲ مرحله می‌شد که عبارت بودند از کشتن شیر نیمیایی (این شیر دارای پوستی نفوذ ناپذیر بود)، کشتن مار نه سر هیدرا (ماری که با قطع هر سر او، دو سر جدید به‌جای آن می‌رویید)، گرفتن گوزن کرینیا، کشتن گراز وحشی اریمانتوس، تمیز کردن اصطبل شاه آوگیاس، کشتن پرندگان گوشت‌خوار در سواحل استومفالوس، گرفتن و کشتن گاو وحشی واقع در کریت، گرفتن مادیان‌های دیومدس، به‌دست آوردن کمربند هیپولیتا، ملکه آمازون‌ها، گرفتن گله گروئون (جنگجویی غول‌پیکر دارای سه سر، سه بدن و ۶ دست و دارای گله گاوی به رنگ قرمز)، به دست آوردن سیب‌های زرین از باغ هسپریدس (که توسط اژدهای ۱۰۰ سر لادون محافظت می‌شدند)، آوردن سربروس، سگ سه سر هادس به روی سطح زمین.

The Statue of Hercules in Behistun (or Statue of Heracles/Herakles in BisotunPersian: is located on Mount BehistunIran. It was discovered in 1958,[1] and is the only extant rock sculpture from the period of Seleucid control over the Iranian Plateau, that lasted from c. 312 BC to c. 140/139 BC.

The statue was sculpted in 148 BC, and dedicated in the name of “Herakles Kallinikos” (Ἡρακλῆν Καλλίνικον, “Hercules glorious in victory”) by a Seleucid governor.[1][3][4] The Seleucid governor carved it in honor of a satrap.[2]

Hercules is lying on a 2 m long platform and holds a bowl in his left hand. His right hand rests on his leg. The statue is 1.47 m long and is attached to the mountain.[5] Heracles’s club is carved in relief “as if propped up behind him” according to Matthew P. Canepa.[2] The form of the stele bears similarities to Seleucid stelae that bore official inscriptions in the area, most notably the stele from Laodicia-in-Media (Nahavand), on which a local Seleucid official wrote down a copy of the dynastic cult inscription of Seleucid ruler Antiochus III the Great (r. 222–187 BC), which he had created for his wife Queen Laodice III.[2] The head of the statue was stolen twice, but was recovered in 1996. The current head is a replica. The original head is held by the Cultural Heritage, Handcrafts and Tourism Organization.

Description

The Bisotun Hercules was carved by a sculptor who was not formally trained in the Greek sculptural style.[6] According to the modern historian Rolf Strootman, the design was more Iranian than Greek. In Hellenistic art, Heracles is seldom shown wielding a bow. In the rock relief, however, he is wielding a bow resembling those shown in the Behistun inscription.[7] Although the epithet of the god (“kallinikos”) was quite common in the Greek religion, it was also appropriate for the Iranian god Wahrām (Avestan Vərəθraγna-), with whom Hercules was assimilated.[6] The statue of Hercules at Bisotun most likely attests to assimilation of the Greek god Hercules with the Iranian god Wahrām in the Seleucid period; however, it does not offer unequivocal evidence.[8]

The relief may have been part of a naiskos (small shrine), as indicated by the nearby remnant of a small Ionic column, which is the same height (52 cm) as that of the Temple of Athena Nike in Athens.[6]

Inscriptions

Behind the statue is a Greek inscription. An Aramaic version, drawn “quite a bit lighter” than the Greek version, is thought to have been carved below it, although only the word šnt (“in the year”) is discernible.[9][10] Canepa notes that this indicates that the sponsor of the inscription “intended to situate this message, both visually and linguistically, within the idiom of Seleucid imperial epigraphy”.[2